جدول جو
جدول جو

معنی باب طعام - جستجوی لغت در جدول جو

باب طعام
(بِ طَ)
نام یکی از دروازه های زرنج سیستان است. (صور الاقالیم اصطخری) :
عمر او نزد تو آمد که تو چون نوح بزی
در آکار، تن او، سر او باب طعام.
(تاریخ سیستان ص 211)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بار عام
تصویر بار عام
اجازۀ ورود همگان به بارگاه شاه
فرهنگ فارسی عمید
(بِ مِ)
یکی از پنج دروازۀ شهر قرطبۀ اندلس بوده است. (الحلل السندسیه ج 1 ص 269)
لغت نامه دهخدا
(رِ)
پذیرایی عمومی. شرفیابی همگانی، مقابل بار خاص، پذیرایی خصوصی. رجوع به ’بار’ شود: و آنروز بارعام بود. (کلیله و دمنه).
بارعام است و در کعبه گشاده ست کز او
خاصگان بانگ در جنت مأوا شنوند.
خاقانی.
در نوبت بار عام دادن
باید همه شهر جام دادن.
نظامی.
آشنایان ره بدین معنی برند
در سرای خاص بار عام نیست.
سعدی (طیبات)
لغت نامه دهخدا
تصویری از بار عام
تصویر بار عام
بار همگانی اجازه ورود بمجلس بزرگی یا جشنی را بهنگام دادن
فرهنگ لغت هوشیار